بالاخره یک روزی قشنگ حرف میزنم

[بسم الله الرحمن الرحیم]

در حال حاضر چی می تونه حال منو بهتر کنه؟ بی درنگ کتاب! جواب این سوال خیلی وقته که همینه...

در آزمایشگاه زیر زمین خانه ام به تنهایی محلولی اختراع میکنم که باعث میشود درخت ها ده برابر سریع تر رشد کنند، یعنی یک نفر میتواند درختچه ای بکارد و سال بعد زیر سایه اش بنشیند و میوه اش را بخورد، ایده ی محشری است. هیچ کس دوست ندارد تا صبر کند یک درخت رشد کند، برای همین است خیلی از آدم ها درخت نمیکارند، چون کارشان به جایی نمیرسد. وقتی درخت رشد میکند یا مرده اند یا رفته اند خانه ی سالمندان.

برای من مهم نیست که میتواند کلمات را بشمرد و با فشار یک دکمه پاراگراف را مرتب کند، من کامپیوتر نمیخواهم. برعکس صدای تق تق بی جانی که از برخورد انگشت با کی برد پلاستیکی کامپیوتر بلند می شود، صدای محکم و بلند ماشین تایپ به تو میگوید که واقعا داری چیزی درست می کنی. بعد از یک روز افتضاح به جای اینکه برای هیچ مجازی ام غصه بخورم میتوانم سطل کاغذ باطله ام را نگاه کنم و به خودم بگویم اگر شکست خوردم حداقل چند درخت را با خودم پایین آوردم.

بالاخره یک روزی قشنگ حرف میزنم-دیوید سداریس-

۳ ۴

معرفی کتاب؛ فرانی و زویی

[بسم الله الرحمن الرحیم]


همین الان که میخوام در موردش بنویسم، تمام وجودم پر از احساس خاص مجذوب شدنه، میدونی بالاخره تونستم بعد از یه ماه تمومش کنم؛ اونم هر روز چهل دقیقه تو سرویس دانشگاه! با تموم شدنش حس یه فرمانده از جنگ برگشته رو دارم که یه سرزمین مبهم رو فتح کرده و حالا خاطرات این نبرد رو مرور میکنه.
اگه بخوام یه کوچولو توضیح بدم، حقیقتا نمیتونم، باید خوند، باید کامل خوند، نمیشه جوید و خلاصه کرد ولی خب به رسم معرفی، قسمتی از کتاب رو که اول بخش زویی اومده رو مینویسم:

حقایقی که به زودی خواهید خواند قاعدتا خودشان حرف هایشان را خواهند زد، ولی، فکر میکنم حتی اندکی مبتذل تر از آنچه معمول حقایق است. بنابراین، در مقام جبران، با همان نفرت جاودان و وسوسه گر شروع میکنیم: مقدمه ی رسمی نویسنده. مقدمه ای که من در ذهن دارم نه تنها بیشتر از آن که بتوانم خوابش را ببینم مفصل و جدی است، بلکه همچنین به شکل آزاردهنده ای شخصی است. اگر، از بخت خوش، درست از کار در بیاید، در عمل با یک گردش اجباری در موتورخانه ی کشتی قابل مقایسه خواهد بود، که خود من در نقش راهنما با یک لباس شنای یک تکه ی قدیمی یانتزن جلوتر از همه راه را به بقیه نشان می دهم.
مستقیما برویم سراغ بدترین قسمت ماجرا. چیزی که قرار است بخوانید در واقع به هیچ وجه یک داستان کوتاه نیست، بلکه یک جور فیلم خانگی منثور است؛ و کسانی که آن را دیده اند مصرانه مرا به پرداختن به هر برنامه جدی برای پخش آن بر حذر داشته اند. این حق من و مایه ی شرمساری من است که فاش کنم گروه مخالفان تشکیل شده است از هر سه بازیگر آن، دو زن و یک مرد. ابتدا به سراغ...

-عکس از شادوَرد-

...سیگار وزنه تعادله، عزیز دلم؛ فقط وزنه تعادل. اگه سیگار نداشته باشه که دستش رو بهش بگیره، پاهاش روی زمین بند نمیشه. دیگه هیچ وقت زویی مون رو نمی بینیم...
فرانی و زویی- جروم دیوید سلینجر

۳ ۳

معرفی کتاب《مسی نیمار رونالدو》

میخواستم یه کتاب رو به ورزش دوستا مخصوصن فوتبالیا معرفی کنم. خب من فوتبالو خیلی دوس دارم و دنبال میکنم در همین راستا کتاب 《مسی نیمار رونالدو》 نوشته لوکا کایولی(نشر یگانه اندیش) خریدم و به نظرم یه معرفی جامع و کامل از این سه ستاره فوتبال محسوب میشه. اینم از توضیح پشت جلد:
کتاب حاضر، شامل سرگذشت سه فوتبالیست بزرگ جهان «مسی»، «نیمار» و «رونالدو» است. این کتاب به بیان داستان پرفرازونشیب کار حرفه‌ای و شخصی سه بازیکن برتر فوتبال امروز جهان است که «لوکا کایولی» خبرنگار ورزشی ایتالیا، با قلم و بیانی شیوا و پر از هیجان آن را برای مخاطب بازگو می‌کند. خواندن این کتاب برای همه علاقه‌مندان به ورزش فوتبال بسیار جذاب است و همچنین زندگی این سه قهرمان مسیری را در ذهن نوجوانان روشن می‌کند. در این کتاب نظرات و آنالیزهایی درباره مسیر این سه بازیکن به قله فوتبال، سبک و توانایی‌هایشان، دستاوردهایشان، شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان مرور می‌شود.
اگه حال و حوصله رفتن به کتاب فروشی رو ندارید میتونید از فروشگاه های اینترنتی سفارش بدید ولی کتاب فروشی یه چیز دیگس:)
۰ ۲
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان