پنجشنبه ۱ مهر ۹۵
کنار پنجره جهان ایستاده ام
نه باران میزند و نه فنجان قهوه ای انتظارم را میکشد!
به ظاهر همه چیز خوب است، کتاب خوانده نشده ای نیست!
همه چیز به بهترین شکل جلوه میکند؛
حتی من!
کسی چه میداند که چرا دفتر کوچکم خالیست یا خودکارم نو؛
من تورا در میان سپیدی های دفترم نوشتم،
آیا در این دیار کسی زبان عاشقی میداند؛
تا بخواند تورا در میان برگ برگ دفتر تنهایی من؟
شادورد_