برگشتم ولی زود باید برم...دست من نیست از دلم بپرسید!

سلام
یه مدت نبودم دقیق نمیدونم چند روز گذشته ولی احتیاج داشتم تو خودم باشم و به آینده فک کنم...خب رتبم بد نبود یعنی خوب بود خداروشکر ولی اونی که من میخواستم نیست...دقیق تر بگم هدفم چیز دیگه ای بود.راستش با خودم لج کردم میخوام بمونم و به خودم ثابت کنم که میشه همونی بشه که میخوام در مقابل اگه بخوام الان تن به چیزی بدم که سرنوشت برام تعیین کرده دیگه نمیتونم تو زندگی به خودم اعتماد کنم...نمیدونم درسته یا نه ولی موندنم فقط برای اینه که همونی بشه که من هدف گذاری کردم نه چیزه دیگه...من به چیزی که خدا برام قرار میده ایمان دارم ومیدونم با این مقدار تلاشی که کردم صد در صد بهترین بوده ولی میخوام به خودم ثابت بشه تو دنیا هرچیزی که از ته دل بخوای و برای بدست آوردنش تلاش کافی کنی بدست میاری فقط همین.
دلم میخواد توهمون دانشگاهی پابزارم که میخوام...نصف راهو اومدم و رشته ای که میخوام قبول میشم ولی نه اونجایی که میخواستم...
نمیدونم احساسمو تونستم درست بنویسم یا نه ولی بیشتر دارم با خودم رقابت میکنم که شخصیتمو محکمتر کنم و این وسط کنکور بهونه نسبتن خوبی شده که خودمو به خودم ثابت کنم...میدونم کنکور در مقابل اتفاقاتی که تو زندگی ممکنه پیش بیاد هیچی نیست ولی تو هدف گذاری من برای آیندم اولین قدم بود که البته نصفه نیمه شد...واسه همین خیلی برام مهمه که قدمه اول رو محکم بردارم حتی اگه بخوام یه سال جا بمونم...
تو این مدت خیلیا سعی کردن منو منصرف کنن ولی بی نتیجه بوده...
این روزا خیلی آشفته بودم و فک کردن به این که هدفم تو یه قدمیِ منه و رسیدن بهش اراده و یه قلب پر از ایمان میخواد، باعث شده مصصم پاش وایسم و کوتاه نیام.
فک کنم اگه یه روانشناس این چرت و پرت های منو بخونه زود دستور بده ببرنم تیمارستان :) در هر صورت شما نشنیده ببخشید نخونده بگیرید.
متاسفانه تو این ده ماهه باقی مونده نمیتونم به اینجا سر بزنم...راستش دلم نمیاد حذفش کنم میزارم بمونه تا بعدن دست پر بیام سراغش:)

خستم از این حاله خرابم مثله همیشه بیقرارم
به جز یه ساعت فکر راحت حسرت هیچی رو ندارم

خم میشه هر کوهی که یک آن خودشو جای من بذاره
سخته یه روز کسی بفهمه هیشکی رو جز خودش نداره , هیشکی رو جز خودش نداره

من چه بجنگم چه نجنگم کل این بازی رو باختم
چه بمونم چه نمونم از خودم خاطره ساختم , از خودم خاطره ساختم

من که نگفته هامو گفتم تو ترانه های ساده ام
چه بخونم چه نخونم خودمو یاد تو دادم , خودمو یاد تو دادم

یه شهر متروکه شدم باقیه عمرو با خودم کنار میام تا که تمومشه
چروکه رو قلبم میگه جوونیمم گذشت دیگه چیزی نمونده که حرومشه

شبیه یه شمعه نیمه جون سوختنمو کسی ندید فقط میخواستن که بتابم
یه عمر حواسم به همه بوده ولی بی دقدقه گذشتن از حاله خرابم

من چه بجنگم چه نجنگم کل این بازی رو باختم
چه بمونم چه نمونم از خودم خاطره ساختم , از خودم خاطره ساختم

من که نگفته هامو گفتم تو ترانه های ساده ام
چه بخونم چه نخونم خودمو یاد تو دادم , خودمو یاد تو دادم

(بابک جهانبخش_یه ساعت، فکره راحت_محسن شیرالی)



۷ ۲

هنوز نیومده لامصب

هر پنج هزارم ثانیه یه بار سایت سنجشُ رفرش میکنم. مرورگرم خسته شده دیگه نا نداره...هی میگه نیومده به پیر به پیغمبر نیومده برو شب بیا بخدا سوختم از بس رفتم سنجش دات اُ آ جی ( لهجه مرورگرم بریتیشه r رو تلفظ نمیکنه!)

دلم عددای کوچیک میخواد...دورقم...سه رقم...چهاررقم...

اگه من دستم به پطروس نرسه...انگشتشو گذاشته یه وقت سد کنکور خراب نشه...

۹ ۳

ما استرس داریم عاقا...

امشب میخوام تا صب بیدار بمونم البته اگه بخوام بخوابم هم نمیشه. آخه قراره رتبم بیاد خیلی وقته ندیدمش... نگرانشم. واسه همتون دعا میکنم  البته اگه شایسته باشم~__~

۷ ۲

تو دلم پاییزه...

از استرس دارم مییییییمییییییررررررمممممم. فقط اونایی که کنکور دادن میدونن من الان چه حالیم. خیلی بده ندونی قراره چی بشه ندونی با خودت چند چندی ... راستش انتظار کشیدن خیلی سخته کلن،حالا هر چی میخواد باشه. وقتی کارنامه عزیزم میاد چند تا حالت داره :یا رتبم خوبه و از خوشحالی میرم تو خونه دور افتخار میزنم یا جواب خیلی افتضاحه و باید خط افق رو تو گوگل سرچ کنمو برم سمتش و فرایند محو سازی خودمو شروع کنم و یه سال تو این وضعیت بمونم وحسابی تو این راه سردارآزمون بشم( خدااون روزو نیاره ولی خو احتمالش بسی زیاده متاسفانه) دیگه حالت سوم نداره.
یجا خوندم نوشته بود واسه کنکور کتابای خیلی سبز رو خوندم ولی نتیجه کنکورم قهوه ای اومد:) 
بازم میگم دعا یادتون نره یه وقت~__~
اوه راستی عنوان از آهنگ پاییز بابک(خان)جهانبخش هستش.
۵ ۲

بلاگر خفن!

منم خواستم تو این بازی جدید انتخاب بلاگر خفن شرکت کنم...آقا من هی فک کردم هی فک کردم هییییی فک کردم بعد یهویی مترسک خان آب پاکی رو ریختن رو دستمون و خداروشکر این حجم مشغله ذهنی رو ازم گرفتن. آخه به دلیل گیر بودن کارم پیش خدا( جواب کنکور!) دیگه نمیتونستم بین دوستام فرق بزارم و کسی رو خدای نکرده ناراحت کنم( اخه میدونین انتخاب من خیلی نقش کلیدی داره...بله) ومیدونو به جوون ترا میسپرم. آره دیگه من با این وبلاگی که ۹ روزه شه پیر حساب میشم و تواین مدت کلی خاکِ وب خوردم و از این صوبتا.

پی نوشت:  نوشتنو ۹ روزه شروع کردم وگرنه یه سالِ دارم وباتونو میخونم حواستون باشه( پلیس درون!)

۳ ۲

دس به دعاییم ...

چند روز دیگه جواب کنکور میاد :| خواهش میکنم دعا کنید واسمون

نکنه یه وقت درگیر المپیک بشید یادتون بره ها ازمن گفتن بود...

(خدایا دوست دارم کمکم کن اونی که میدونی بشه ~__~ )

۹ ۴

بزرگترین رویداد ورزشی جهان

چند ساعت دیگه افتتاحیه المپیکه:)

به نظرتون چیزی پخش میکنن؟ آخه برزیله!

۴ ۱
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان