نمی دانم کیستی

[بسم الله الرحمن الرحیم]

من با خیالت خاطره دارم،
ای تویی که هیچگاه ندیدمت...

[شادوَرد]

۴ ۳

و باز هم تکرار یلدای تنهایی

[بسم الله الرحمن الرحیم]

از تمام‌ بلندی یلدا،
کوتاهی روزش نصیبم شد
و انار هایی که جا ماندند
در باغ دست هایت...
[شادوَرد]

۳ ۴

بن بست[100]

[بسم الله الرحمن الرحیم]


در مسیری که تعریفی ندارد،
مملو از ترس
دست در دست سکوت 
وقتی تنها صدا، صدای نفس هایت باشد
قدم برداری
آری این است راه رسیدن
جایی که چشم هایت جز هیچ نمی بینند
و پاهایت جز هیچ نمی پیمایند

[شادوَرد]

۱ ۲

شاید کمی هم بیشتر!

[بسم الله الرحمن الرحیم]

از تمام تو،
سایه ام را دارم
که شکل تصویر توست...

[شادوَرد]
۳ ۴

پاییز خاک خورده

[بسم الله الرحمن الرحیم]

کلماتی که میشناسم
زورشان به بیانت نمیرسد،
من مانده ام و قلم و کاغذ خاک خورده ام...

[شادوَرد]
۳ ۳

بُعدِ نگاه

[بسم الله الرحمن الرحیم]


گاهی فاصله بُعد مکان نیست؛
بُعد نگاه است...
گره ی نگاهمان که نباشد،

فاصله مان هزاران سال نوریست...

[شادوَرد]


۲ ۴

خیلی دور، خیلی نزدیک...

[بسم الله الرحمن الرحیم]

شما هرچه که دوست دارید بخوانید؛
من به سکوت بسنده میکنم، سکوتِ سطر های خالی...

+دعا لطفا

۲ ۳
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان