[بسم الله الرحمن الرحیم]
برای کنکور استرس نداشتم(خداروشکر)، پنج شنبه تا ساعت ۶ مرور کردم و یه ساعت پیاده روی و ورزش کردم تا حسابی خسته شم، شام خوردم و ساعت یازده خوابیدم، اینقدر خسته بودم که قبل از هجوم افکار بیخود استرس زا خوابم برد، ساعت پنج بیدار شدم و آروم آروم صبحونه خوردم، ساعت یک ربع به هفت رسیدم سر جلسه و وسایلمو مرتب کردم و همزمان خرما میخوردم:) یک دستمال پارچه ای برده بودم و انداختمش رو زمین، کفشامو درآوردم و گذاشتم زیر صندلی و پاهام رو گذاشتم زمین، احتمالا اون دختری که سر جلسه به جورابای سیاه و سفیدش خندیدن من بودم:)
برای عمومیا نزدیک هفت هشت دقیقه وقتم تلف شد، چون کلی طول کشید تا اثر انگشت بگیرن( مراقبمون خیلی ریلکس بود) و کناریم چپ دست بود و کلی طول کشید تا جابه جا بشیم و صندلیشو عوض کنن، درنتیجه برای عمومیا وقت کم اومد:| اما سعی کردم روحیه ام رو حفظ کنم و تقریبا تونستم(خدا رو شکر).
اختصاصیا خوب بود، به همین اکتفا میکنم چون توضیح زیادی ندارم، خیلی سریع تموم شد و تا به خودم اومدم دیدم دارم از حوزه میام بیرون، ولی به کلید قلم چی که نگاه کردم خوب بود(خدا رو شکر)
+مرسی از همه دوستایی که قبل کنکور به یادم بودن و دعا کردن، بابا دمتون گرم:)
++پیش پیش مرسی از همه دوستایی که تا اعلام نتایج به یادم هستن و دعا میکنن، بابا دمتون گرم:)